کد مطلب:129734 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:263

مقدمه ی مؤلف
الحمد الله رب العالمین. و الصلاة و السلام علی خیر خلقه و أشرف بریته محمد و علی اهل بیته الطاهرین، سیما سید الشباب اهل الجنة الامام الحسین (ع).

بدون شك نقش تبلیغی زنان - به ویژه بانوان خاندان وحی - قبل از واقعه ی كربلا و در حین آن و پس از آن بیشترین اثر و نقش را در آگاهی مردم و آشنا ساختن آنها با حقایق امور دارا بود.

این نقش از كوفه آغاز شد. پس از ورود سفیر امام حسین (ع) در آن شهر همه ی مردم او را رها كردند مگر یك زن به نام «طوعه» كه به خود اجازه داد مسلم (ع) را به خانه ببرد و از او به نیكوترین وجهی پذیرایی كند. پس از او بانویی است كه به فرزندش فرمان می دهد امام (ع) را یاری كند و به او می گوید: برو در حضور فرزند رسول خدا پیكار كن تا كشته شوی؛ و او گفت: «چنین می كنم» و رفت؛ حسین (ع) به او گفت: پدر این جوان كشته شده است و شاید مادرش از میدان رفتن وی ناراضی باشد، اما جوان گفت: ای فرزند رسول خدا (ص) مادرم، خود به من فرمان داده است. [1] .

در این چهارچوب - چهارچوب فداكاری و جانبازی - تاریخ كربلا از بانویی به نام ام وهب بن عبدالله بن حباب كلبی یاد می كند كه در كربلا حضور داشت و خطاب به فرزندش می گفت: «پسرم برخیز و فرزند رسول خدا (ص) را یاری كن». پسر آنقدر جنگید تا دستانش


قطع گردید. زنش عمود خیمه را برداشت و به سوی او رفت و می گفت: پدر و مادرم فدایت باد. برای دفاع از حرم پاك رسول خدا پیكار كن... پس از كشته شدنش نیز نزد او رفت. سرگرم پاك كردن خون صورتش گردید كه چشم شمر به او افتاد و به غلامش دستور داد كه او را به قتل برساند. وی نخستین زنی بود كه در لشكر امام حسین (ع) به قتل رسید. [2] .

بانوان غیور حسینی پیوسته وفاداری خویش را به سرور جوانان بهشت آشكار می ساختند. در روز عاشورا؛ پس از آنكه دسته گل رسول خدا كشته شد و دشمن دست به غارت اموال دختران و زنان خاندان عترت گشود، زنی از بكر بن وائل در برابر خاندان بكر ایستاد و گفت: آیا دختران رسول خدا (ص) را غارت می كنند؟ فرمان تنها برای خداست! یا لثارات المصطفی. [3] .

شعار «یا لثارات المصطفی» كه این زن سر داد از نظر تاریخی و سیاسی بسیار مهم است. زیرا او دریافت كه رویارویی در اصل میان امویان منافق و اسلام اصیل محمدی است.

این نخستین گام پیروزی حسینی بود: جدایی امویت از اسلام.

هنگامی كه مالك بن نسر (بشیر) كندی كلاه امام (ع) را دزدید و به خانه برد، همسرش - ام عبدالله بنت حارث - گفت: آیا چیزی را كه از حسین (ع) دزدیده ای به خانه ی من می آوری؟ آن را بیرون ببر. به خدا سوگند كه هرگز به خانه ی ما آورده نخواهد شد. در نقلی دیگر آمده است: از پیش من بیرون رو، خداوند قبرت را پر از آتش كند. [4] .


[1] ر. ك. مقتل الحسين (ع)، خوارزمي، ج 2، ص 25.

[2] ر.ك. بحارالانوار، ج 45، ص 17 - 16؛ در الملهوف ابن طاووس (ص 161) آمده است: وهب بن حباب كلبي بيرون آمد... و همسر و مادرش همراه وي بودند.

[3] ر.ك. مثير الاحزان، ص 77؛ مقتل الحسين (ع)، مقرم، ص 301؛ المجالس الفاخرة، ص 236؛ الفتوح، ج 5، ص 117.

[4] ر. ك. مقتل الحسين (ع)، خوارزمي، ج 2، ص 34.